دوم، با وجود اینکه سازمانهای دولتی در کشورهای در حال توسعه عموماً ناموفق بودهاند، با این همه، خصوصی سازی آنها نیز مشکلات خاص خود را دارد.
سوم، هر چند بانک جهانی ادعا میکند که ممکن است تبدیل بوروکراسی به بازار در اثر بهکارگیری مديريت دولتي نوين باعث کاهش فساد شود، ولی خطر مزمن و بومی شدن فساد نیز وجود دارد.
چهارم، اگر اجرای قانون و تحکیم قراردادها به خوبی انجام نگیرد، به کارگیری روش ارائه خدمات قراردادی با مشکلات آشکاری مواجه خواهد شد. روش قراردادی زمانی به بهترین وجه کار میکند که بتوان پیامدهای آن را به سادگی مشخص کرد. هنگامی که اهداف مبهم هستند و نمیتوان به سادگی آنها را مکتوب کرد، و یا در جایی که فساد به طور امری طبیعی درآمده است، استفاده از روش قراردادی احتمالاً با موفقیت همراه نخواهد بود. عقد قرارداد برای کشورهای غربی با مشکلاتی همراه بوده است؛ بنابراین بدون انجام تغییرات، فاصله گرفتن کشورهای در حال توسعه از بوروکراسی رسمی مشکل به نظر میرسد.
پنجم، این احساس وجود دارد که هنوز یک الگوی منحصر به فرد برای توسعه که همگان باید از آن پیروی کنند، وجود ندارد. نمیتوان انکار کرد که این موضوع در الگوی قدیمی اداره امور توسعه یک اشتباه بود، ولی قطعاً مجبور کردن کشورهای در حال توسعه به پیروی از یک الگوی منحصر به فرد غربی، مشکل ساز خواهد بود.
ششم، روند سیاسی شدن مدیریت (که در کشورهای در حال توسعه به مراتب وسیعتر است) به صورت یک معضل وجود دارد. زمینههای زیادی برای سیاسی شدن خدمات دولتی (از جمله اعطای قراردادها به دوستان صمیمی و...) وجود دارد.
هفتم، وجود مشکل بالقوه انتظارات گسترده میباشد. آنچه مدیریت دولتی نوین به کشورهای در حال توسعه ارائه میدهد، به مراتب بیشتر از الگوی شکست خورده بوروکراتیک است. به هر حال این الگو نیز احتمالاً نمیتواند بر مشکلات آشکار کشورهای در حال توسعه فایق آید، میتوان از هر نوع مدیریتی انتظاراتی بیش از حد متعارف داشت و این انتظارات بی حد میتواند منجر به شکست آن شود
+ نوشته شده در شنبه دهم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:49 توسط صــــــــــــــالح شریفی |
شخصی...
ما را در سایت شخصی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : esalehsharifi8 بازدید : 195 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1396 ساعت: 7:03